![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در ایام حج
ای چـراغ حــرم یـار کـجـای حـرمـی ای شـفـای دل بـیــمـار کجـای حـرمی همه جای حرم از پرتو حسن تو پُر است ای به هر صحنه پدیدار کجای حرمی تا که بی پرده به بینند رخت را حجّاج پـرده بـردار ز رخـسار کجای حرمی پای تا سر شدهام چـشم تماشا که مگر چشمم افتد به تو یک بارکجای حرمی حجر و حجر زهجران تو خون میگیرند زمـزمت تـشـنـه دیـدار کجـای حرمی همه اینجا به مـحـبـان عـلـی مینـازند پــسـر حــیـدر کــرّار کـجـای حـرمـی حرمت عترت و قرآن شود اینجا پامال وارث احـمـد مـخـتـار کـجـای حـرمی دور تا دور حـرم قـاتـل زهـرا نـامـش نقـش گـردیـده به دیـوار کجای حرمی شیعه مظلوم، تو مظلوم، حرم هم مظلوم ای حـرم را تو نگهـدار کجای حرمی روز «میثم» شده در این حرم امن خدا بـیتـو مـانـنـد شـب تـار کجای حرمی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
بیا که باغ پُر از عطر دلربایی توست نسـیم، چـشم به راه گرهگـشایی توست به باغـبانی تو چـشم دوخـتهست بهـار چمن چمن گل این باغ، رونمایی توست نشسته در ره وصلت سحر چراغ به دست سـپـیده منـتـظر نـور کـبـریایی توست بـه دیـرپـایی شـبهـای انـتـظـار قـسـم کـبوتـر دلم ای نـازنین! هـوایی توست خـدا کـند تو بـیایی و صبـح سـر بـزند که بی ستارهترین شب، شب جدایی توست بیا که دیدن رویت بهشت موعود است بهشت پرتوی از جلـوۀ خـدایی توست مدینه را تو صفا میدهی ز مقدم خویش مـدیـنه تـشـنه دیـدار و آشـنـایی توست کنار تربت زهرا اگر چه شمعی نیست بقیع، شب همه شب غرق روشنایی توست هنوز صحبت آن مادر شهید این است: شفای سینۀ من اشک کـربلایی توست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
صـدای بـال مـلائـک ز دور میآیـد مسافـری مگر از شهر نـور میآید؟ دوباره عطر مناجات با فضا آمیخت مگر که موسی عمران ز طور میآید؟ ستارهای شـبی از آسـمـان فـرود آمد و مـژده داد که صبـح ظهـور میآید چقدر شانۀ غمبار شهر حوصله کرد به شـوق آنکه پـگـاه سـرور میآیـد به زخمهای شقایق قسم هنوز از باغ شمیـم سـبـز بـهـار حـضـور مـیآیـد مگر پگاه ظهور سپیده نزدیک است؟ صدای پـای سـواری ز دور مـیآیـد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
هر کجا مینگرم نقش تو پیداست حسین همه جا مجلس تکریم تو برپاست حسین تو چه کردی که زمان با تو موافق شده است تا ابد رایت گلگون تو بر جاست حسین رمـز پایـندگی آئین شهادت طلـبیاست آنچه در نهضب سرخ تو هویداست حسین پـرورش یافـته دامن وحی است و ولا تربیت یافـته مکـتب زهـر است حسین مرگ از دیدن آن منظره لرزید بخویش قامت آن روز که با زخم بیاراست حسین مادرش گفت سپردم به تو او را یا رب هدف تیر بود از چپ و از راست حسین ای خـدا یـاور او باش که در دشت بلا یار و انصار ز کف داده و تنهاست حسین چه کسی گفت که در کرب و بلا خورد شکست فـاتح بیبـدل عـرصه هیجـاست حسین گو محال است کند خم سر تسلیم به خصم سـرو حُـرّیت و آزادگـی ماست حسین فصل وصل است، شکوفد گل زخم از بدنش سر و تن داده و سرگرم تماشاست حسین کهـنگی را بسرا پـرده او راهی نیست هر زمان تازهتر از تازه و زیباست حسین هان مبادا که دمی دامنش از دست دهیم زانکه فریاد رس روز مباداست حسین در شـب اول قـبـر آیـد و پـرسـد ما را آن قدر شخص شریفی است و آقاست حسین
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با خداوند کریم
با خود درون آینهها گـفت و گوت بود دیـدار خـود در آیـنـه راز مگـوت بود هیهات از سکوت و هیاهوی بیصدات فریاد از این صدا که پُر از های و هوت بود! در انـعـکـاس روی تو آدم جـمـیـل شد هستی دچار حیرت از این رنگ و بوت بود خور در خور جمال تو آئینهای نداشت مهـتاب محو صورت آئیـنه خـوت بود هفت آسمان به گرد وجود تو در طواف خـلـقت نـمی ز قـطرۀ آب وضوت بود مست از بـلای بادۀ اعـلای دوست شد هر دیدهای که محـو تماشای روت بود جـان جـرعـهای ابـد زده از بــادۀ ازل سرمست از آن بلی، همه در جستجوت بود! آدم میان آب و گل از دل خـبر نداشت امـا گِـلـش بـر آمـده از آبــروت بــود! تن پوشهای ز وحدت و کثرت به تن نمود پود دلـش سرشته به هر تار موت بود جان دید بیجمال تو، جنّت جهنم است زیرا که قوت خوان دلش لایـموت بود از حکـم دوست آدم و ابلـیس سر زدند عصیان این و آن؛ همه باد و بروت بود او را ز خویش راندی و خواندی مرا به عشق پیوند عـشق پاک به خاک آرزوت بود یـارا شـمـیـم نـام تو ما را فـرا کـشـیـد این راه اگر خطاست، سزامان " هبوط" بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با خداوند کریم
زبان برای بیان از تو گرچه الکـن بود سکـوتِ آیـنـهها محـو از تو گـفتن بود! به جستجـوی تو از خود چه دور افتادم و آیـه آیـه وجـود تـو در خـودِ من بـود تو خود حکایت خود کن که وصف ما ز جمال دُرّ خـیـال به مـژگـان لال سـفـتـن بود! سکـوت واژه چنان میزند تو را فریاد که گوش گنگ دهان، چارهاش شنفتن بود مرا به حاشـیه میرانی ای نگـاه حقـیر وگـرنه بطـن جهـان، اوّلـم نـشیـمن بود مگر عنایت بیچون دوست گیرد دست که بیتو دست دلم روی دوش دشمن بود به جـان بـاورم افـتـاده مـوریـانـۀ شـک که سقف سست یقـینم ستاده بر ظنّ بود کلام سرد خـزان میوزد به بـاغ، ارنه ز اشـتـیاق تو، تـقـدیر گل شکـفـتن بود تو گـنگ ماندی و باغ از بهار میگوید پس از تلاوت باران چه جای خفتن بود؟! شیارهای تن خاک، چاک از مرگ است چه جای خاک ز پای مغاک، رفتن بود؟! به آیـههـای زمـیـنـی دوبـاره دقـت کـن جهان ز لیلة الاسرای عشق روشن بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما
میرسد قصه به آن جا که علی دل تنگ است میفروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد »إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمۀ توحـید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایۀ هم... فکر کنید شانه در شانه دو تا کعبۀ یکدست سفید عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خـدا گـوشۀ عـشاق نداشت کـوچه آذین شده در هـمهـمه آرام آرام تـا قـدم رنـجـه کـنـد فـاطـمـه آرام آرام فـاطـمه... فـاطـمـه با رایـحـۀ گـل آمـد ناگـهـان شـعـر حـمـاسی به تـغـزل آمد آسمان با نفـسـش رنگ دگـر پـیدا کرد دسـت او پـیـرهـن نو به تن دنـیـا کـرد ابـر مـهــریـۀ او بــود کـه بــاران آمـد نـفـس فـاطـمـه فـرمـود کـه بـاران آمـد ناگهـان پنـجـرهای رو به تمـاشا وا شد هر کجـا قـافـیـه یا فـاطـمـةالـزهـرا شد مـثـنـوی نـام تـو را بـرده تـلاطـم دارد چـادرت را بـتـکـان قـصد تـیـمـم دارد میرسد قـصۀ ما سـوی سرانجـام آرام دفـتـر قـصه ورق میخـورد آرام آرام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما
امشب ای زیباترین! ای دلبر کوثر، بیا! شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا! آسـمـانی بیکـرانی، عـاشق دریا شدی آمـدی آئـیـنـۀ «انـسـیـةالحـورا» شـدی مثل اقـیانـوس آرام است این بانـو ولی در دلش طوفان به پا کردی، مدارا کن علی! »لیلةالقدر» نگاهش یا علی! اجر تو است او «سلامٌ فیه حتی مطلع الفجر» تو است از ازل در پرده بود، آئینهدارش میشوی در عبور از کوچه باغِ عشق، یارش میشوی قدّ و بالای علی، از چشم زهرا دیدنیست وای! وقتی میرسد دریا به دریا، دیدنیست ماه، در امـواج دریا، دیدنیتر میشود قدر زهـرا با علی فهـمیدنیتر میشود گفت احمد: این زره خرج جهاز کوثر است خوب میدانست حیدر بیزره هم حیدر است مانده احمد، تا کدامین وجهِ رب را بنگرد؟ روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد؟ ای بلال! امشب اذانی را که میخواهی بگو اَشـهـدُ اَنّ عـلـیـاً حـجـتُ الـلـهـی بـگـو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
یکـبـارِ دیگـر شد جسارت کنج حجره مـزد مـحـبّـت شد خـیـانت کـنج حجره از زهرِ اُمّ الفضلِ ملعـون شعلهور شد قـرآنِ سـرتاسـر فـضیـلـت کنج حجره خیری ندید از هـمسری که قاتلش بود انداخت او را بد به زحمت کنج حجره
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ایـا ای مــظـهـر نــور خــدایـی تــو امـــیــد هــمـه اهـل ولایـی چو اجدادت تویی صاحب کرامت گـل زهـرا جـواد ابن الـرضایی تــویـی نــهــم گـل بــاغ ولایـت به شیعـه همچو بابت مـقـتـدایی تـمـام اهـل عــالــم را امــیــدی چراغ بینش و شمس الضحـایی ســرا پــای وجــودت نـــورِ الله به چشم اهل دل نـور و ضیایی کرم بارد زِ هر انگـشت پـاکـت به هر سائل کنی لطف و عطایی گــدا از درگـه تــو رد نـگــردد که سر تا پا همه جود و سخایی تویی سرمـنشاء لطف و عنایت امـیـد اهـل مـعـنـا، جـان مـایـی به زیـر سـایـۀ لـطـفـت نـشـیـنم که تو مولای من صاحب لوایی حــریـم کـاظـمـیـن تـو بـهـشـتـم وَزد در آن حـرم بـوی خـدایـی چنان زهرای اطهر در جـوانی به راه دین حـق گـشـتـی فـدایی به دست هـمـسـر نـا مـهـربـانت شـهـیـد کـیـنـه با زهـر جـفـایـی زمن جز خوبی و احسان چه دیدی تو بـرگـو در پی قـتـلـم چـرایی شده دل خون ز داغت هادی تو زنـد فـریـاد، داد از این جـدایـی منم دل خسته بیمار تو ای دوست دو عـالـم تو امید این (رضایی) بوَد این خواهشم از حضرت دوست دم آخـر بـه بــالــیــنــم بـیــایـی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
در میان حجره جان میداد و یک یاور نداشت غیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت آفتاب عـمر کـوتاهش نهان میشد ولی آسمان دیدهاش جز اشک و خون اختر نداشت بوی عطر غربت آمد از حریم حجرهاش باغبان باغ غم چون او گل پرپر نداشت کس عیادت جز اجل زآن یوسف زهرا نکرد پیک مرگ آمد ولی او تاب در پیکر نداشت تا کـند رفـع عـطش آن لالـۀ بـاغ رضا غیر سقای دو چشمش هیچ آب آور نداشت در دل دریای ماتم دست و پا میزد چو موج زورق افتاده در توفان غم لنگر نداشت خاک قبرش چون که میبخشد به عالم آبرو هر که رخ را بر حریمش سود «یاسر» بر نداشت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
تـسلای دلِ مظـلـومِ عـالم عالـمی دارد گلوی تشنه کامِ زهر خورده مرهمی دارد برای جرعه آبی دست و پا میزد؟ نه وَاللهِ بیادِ تشنـۀ گودال، در جانش غمی دارد صدای العطش با نالۀ مادر بهم آمیخت بمیرم گوشۀ حجره، چه حالِ دَرهمی دارد بخاک اینجا سرش، از پیچ و تابِ زهر افتاده چنان سَروِ شکسته، گوئیا قدّ خَمی دارد به اُم الفضلِ ملعونه بگو: دست از سرش بردار شبیهِ مادرش زهرا، جواد عمرِ کمی دارد بزیرِ لب نوا میکرد: من داغِ حسن دارم که این جور و جفا را این جگر از مَحرمی دارد پیِ دیـدارِ هـادی "یابُـنَـیَّ" گفت، تا آمد بیادِ اکـبرِ لـیلاست، اشکِ نمنـمی دارد ندارد خواهری را در برِ خود گریهکن، اما به مانند حکیمه دخترِ خود همدمی دارد خدا را شکرجسم او، نشد پامال سم اسب نه خنجر بر روی حنجر، نه از خونش یَمی دارد در این مقتل هزاران شکر، نگشته غارت اموالش سلیمانی که بر انگشتِ عصمت خاتمی دارد نه بر نیزه سری دید و نه عریان پیکری بر خاک نه گِردا گِردِ اهلِ بیتِ خود نامحرمی دارد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
بـاران گـریههای شـبانه که پـا گرفت دست مرا دوباره جوادُ الرِّضا گرفت یادش بخیر تا که رسـیدم به کاظـمین از چشم من دو مرتبه گنبدْ نما گرفت گـفـتم سلام حضرت احـسان بیکران در سایهسار مهـر تو دیدم دعا گرفت فرصت برای عرض حوائج نمیدهی چیزی نگفته حاجت خود را گدا گرفت آه ای جـوان آل عـلـی روضـۀ تـو را باید که از مـدیـنه و از کـربلا گرفت مانند مـادرت به زمین خوردهای اگر زهر جفا رسید و توان از شما گرفت صورت مکش به خاک زمین، نور عالمین از موی خاکیات دل عرش خدا گرفت فریاد العـطش که کشیدی تو از جگر با سوز نالهات همه عالم عـزا گرفت هی دست و پا زدی وسط حجرهات فقط مـادر بخـاطـرت دم واغـربـتا گـرفت از آه و نالهات شده این حجره کـربلا گفتی حسین و گریه امان تو را گرفت ذکرش خدا خدا؛ که همان دم سنان رسید با نیزه راه صحبت او را چرا گرفت؟ والشِّمرُ جالسٌ؛ سر او را ز پیکـرش با ضربههای خنجر کند از قفا گرفت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
یک باغ روضه دارد این لاله در شکفتن کی میشود خزان را با یک اشاره گفتن چون خاطراتِ عمرت در طولِ زندگانی آن هم خلاصه گشته در موسمِ جوانی از دردِ غـربتِ تو آخر کسی نپـرسـید دلمـردگـان کجا و این روحِ آسـمـانی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
دلـم در هـوای جـواد الائـمّـه گـرفـتـه نـوای جـواد الائـمّـه بلند است بر بام قصر سخاوت هـمـاره لـوای جــواد الائـمّـه بزرگی ببـوسد زمین ادب را که افـتد به پـای جواد الائـمّه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در شهادت امام جواد علیهالسلام
یـابـن الحـسـن توئـی سـبـب اتّـحـاد ما نـام مــقــدّســت ســنــدِ اعــتــقــاد مــا مسـمـوم شـد عـزیـز دل ثـامن الحجـج آتــش زده حـدیـث غمـش بـر نـهاد ما
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
عـمری گدای صاحب این خانه ماندیم خود را درون مجلس روضه رساندیم گـاهی بـلـند از پـردۀ دل گـریه کـردیم گاهی به زیر لب زیارتنامه خـواندیم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
بستهام دل را به آقایی که خیلی آشناست حامی اِبنُ السبیل و یاورِ هر بیـنواست نهمین خورشیدِ تابان ست در عرشِ خدا نهـمین آئیـنهدارِ حضرت خیرالوراست نامِ زیبایش محـمّد، کـینهاش باشد جواد این پسر نورِ دو چشمانِ علی موسی الرضاست مدحِ او گفتن لیاقت خواهد ای اهلِ هنر هر چه در وصفش بگویم مطمئناً که رواست من دخیلش میشوم بلکه گره را وا کند حضرت بابُالکرم در انتظارِ یک گداست هرچه دارد میدهد بر سائلِ درماندهاش بسکه این آقای خوبیها فقط مشگل گشاست غـیرتی بیانتها دارد به زهـرا مادرش قلبِ حسّاسش مریدِ حضرت خیرالنساست کـوثـرِ دوّم لـقـب دادنـد بـر او اهلِ دل بر امام هشتمین هم نور چشم و هم عصاست بذل و بخشش میکند بر هر ز پا افتادهای سائل اینجا راحت ست از بسکه او بیادّعاست هر چه میخواهی بخواه امّا بدان که حاجتِ گریهکُنهای حسینی یک براتِ کربلاست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
وسط حجرۀ در بسته چه بیپر شدهای کـشتۀ زهـر جـفـای دل هـمسر شدهای صورتت گـشته کبود و نفست میگیرد پسر هـشتم زهـرا تو چو مـادر شدهای
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
عجب خجسته حدیثی که همچو گوهر بود سـفــارش پـدری بـه جـوان دلـبـر بـود چه بارگاه و چه صحنی شبیه مشهد ما چـه آشـیـانـۀ امـنـی شـبـیـه مـشـهـد مـا چه خوب میشد اگر تا سحر درون حرم فقط سه واژۀ تنها من و ضریح و سرم تـمـام عـمـر نـشـسـتـم به آسـتـان شـمـا همیشه خیره نشـستم به کنج خوان شما چنین غریب به چشمش ندیده کون و مکان چـنـین اسیـر غـمی تا ابـد نـدیـده زمان
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
شبنـشینانِ فـلک چـشم ترش را دیدند همهشب راز و نیـاز سحـرش را دیدند تا خدا سیر و سفر داشت همهشب، وَز اشک غرق در لاله و گل رهگذرش را دیدند هر زمان رو به خدا کرد در آن خلوت اُنس او دعـا کرد و ملائک اثـرش را دیدند همه سیراب از این چشمۀ رحمت گشتند سائلان بخـشـش دُرّ و گهرش را دیدند عــمـر او آیـنـۀ عـمـر کـم زهــرا بـود در جوانی همه شوق سفـرش را دیدند دود آهش به فلک رفت از آن حجرۀ غم شعـلههای جـگـر شعـلـهورش را دیدند هرکه پروانۀ شمع غم او شد، هر شب عـرشیان سوختن بال و پرش را دیدند
: امتیاز
|